آيسلآيسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
الساالسا، تا این لحظه: 2 سال و 7 روز سن داره

ناز قیزیم

آنالیق حسلریمی بو وبلاگدا یازیرام کی ایللرین توزی اولاری ایتیرمسین

هفته ۷۷

کارهای تخیلی قشنگی داری..مثلا ی نعلبکی و ی قاشق از کابینت میاری و به ما مثلا غذا میدی...کالسکه نینی رو میرونی ...دوست داری ماشین کوچولو رو از ی جای بالاتر برنم و یهو بیفته زمین و بخندی...مهربون هستی...گاهی خودت با اسباب بازی هات مشغولی...آب بازی و رنگ بازی و شامپو بازی جز کارهای روزانت هستن شب بخیر کوچولوی قشنگم بویون مامانیم گیلده هونگینن بیدانا بادام سیندیریب قابیغیننان چیخاردیب یدون!!!  صبح بخیر کوچولو تو خوابت رو حتی به قایق سواری هم ترجیح میدی! عاشق خوردن ماست با قاشق روی پنجه هات راه میری...دیح دابان ...
12 مهر 1402

۱۲ سالگی دلبندم

آیسل عزیزم...دختر مهربان و دوست داشتنی من ...۱۲ سال با تو بودن شبیه رویاست...چه فراز و نشیب هایی که پا به پای من بودی...همراه کوچولوی من که داره بزرگ میشه...اونقدر قلب بزرگ و ثروتمندی داری که میتونم بهت تکیه کنم... تولدت مبارک...ی جمله ساده هست ولی برای من و همه مادرهای دنیا یعنی زندگی بعد از روز تولدت...تک تک نفس هات خیلی بارزشن...نگاه های قشنگت...تو با کوله باری از عشق پا به این دنیاگذاشتی الهی عمری باعزت داشته باشی...همیشه به آیسل بودنت ببالی ...
11 مهر 1402

هفته ۷۶

اسم چند تا میوه رو میگی...شمردن رو دوست داری...مفهوم کتابها رو میفهمی...دردر رفتن رو به هر کاری ترجیح میدی ...
5 مهر 1402

هفته ۷۵

اول مهر است و تو مقنعه آیسل رو سر میکنی...خیلی سعی میکنی شلوارتو بپوشی..خیلی دوست داری مثل بچه های بزرگتر حرکت چرخ و فلک بزنی...قاشق رو پر میکنی و به من غذا میدی...دیروز بهت میگم ایش بین هونگا...کنترل رو برام میاری که اون کارتون رو برات باز کنم...امروز قندها رو در چادرت قایم کرده بودی...و عاشق اینکه من یالاننان دنبالت بگردمو سراغت رو بگیرم و تو با خنده روبروم بیای...ایوای قیزیم هانی؟ دوشدی تختین آلتینا؟ باران ببارد و تو در خوابی پر از آرامش ...لحظه هایناب مادرانه ...
1 مهر 1402

هفته ۷۴

السای قشنگم با شروع این هفته کارهای جدیدی ازت میبینم...مثلا به ساعت اشاره میکنی و یک دو میگی یا به گوشی به مفهوم اعداد...دیروز از جلوی سیسمونی فروشی رد میشدیم گفتم ببه لرین فروشگاهی...موقع برگشتن اشاره میکنی و میگی ببه...گیرده کان دیسن...سعی میکنی کشمش رو هم بگی..و برای آب بازی بهم موقع ظرف شستن اشلره میکنی...وقتی سرتو شونه میکنی ازم آینه کوچک رو میخوای که به خودت هم نگاه کنی...امروز حتی ی لنگه از کفش بیرونت رو که سخت تر از دمپایی هست رو پوشیدی با اسباب بازی مهره و میله بازی میکنی...دستات رو روی چشمات میزاری و یالاننان گریه میکنی از آیسل یاد گرفتی  تو که اصلا بستنی نمیخوردی این روزها دوست داری و تو عاشق گربه کوچوروها ...
25 شهريور 1402

هفته ۷۳

گاهی یک عکس گویاتر است..همین عکس بالایی نشون میده چقدر شیطون و بانمکی السا بالام شب که میشه لباس خوابتو میاری که بپوشونم...وقتی بیرون میری لباس بیرونتو..خیلی دوست داری خودت شلوار بپوشی...و به دکمه های لباست علاقه داری ...
18 شهريور 1402
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناز قیزیم می باشد