هفته ۷۴
السای قشنگم با شروع این هفته کارهای جدیدی ازت میبینم...مثلا به ساعت اشاره میکنی و یک دو میگی یا به گوشی به مفهوم اعداد...دیروز از جلوی سیسمونی فروشی رد میشدیم گفتم ببه لرین فروشگاهی...موقع برگشتن اشاره میکنی و میگی ببه...گیرده کان دیسن...سعی میکنی کشمش رو هم بگی..و برای آب بازی بهم موقع ظرف شستن اشلره میکنی...وقتی سرتو شونه میکنی ازم آینه کوچک رو میخوای که به خودت هم نگاه کنی...امروز حتی ی لنگه از کفش بیرونت رو که سخت تر از دمپایی هست رو پوشیدی
با اسباب بازی مهره و میله بازی میکنی...دستات رو روی چشمات میزاری و یالاننان گریه میکنی از آیسل یاد گرفتی
تو که اصلا بستنی نمیخوردی این روزها دوست داری
و تو عاشق گربه کوچوروها هستی
و دختر کوچولویی که به تو بالا رفتن از پله رو با گرفتن نرده ها یاد داد...چقدر بچه مهربونی بود..تو رو که دید اول از دستت گرفت گفت گل گداخ