هفته ۶۲
صبح بخیر کوچولو
کتابای السا کوچولو
گاهی باید پا به پایت با کوچکترین اداهایی که در می آورم بخندم تو عاشق خندیدن و بازی هستی...حتی خودت قوانین بازی رو تعیین میکنی...که توپها را جمع کنی در تختت..که لگوهایت را در جایش قرار دهی..که غذا را در ظرف کوچکت پر و خالی کنی...که حتی پرنده هارا هم با زبان کودکانه ات صدا کنی...که غذا را خودت بخوری لذت بخش تر است...که با کوچکترین آهنگ و شعری به وجد بیایی...و گاهی وقتی با اسباب بازی موزیکالت تنها میمونی کشفش میکنی...با آهنگش میرقصی...بویور گفتن هات منو کشته...و دست دادن هات که سرتو رو شونت میذاری و دست میدی
سنه دیرم گدیروخ توپا دیسن بوب...اوردا پیشانی گوراخ دیسن میو میو
سحر بابا چورح آلماغا گدنده دیسن منده گلیرم..و کفش هایی که نشون میدی و میگی گیدیر
بابا رو با ی لحنی میگی چقدر کشیده و صمیمی و بانمک ...اصلا بلدی چطوری دل هر کسی رو ببری مخصوصا بابا
چه خوش لباس و خشکلی...چه تیپی داری فسقلی...حالا شدی شبیه چی؟ شبیه کوفته قلقلی
حلقه ها رو از بزرگ به کوچک مرتب میکنی...میرقصی با ریتم هر آهنگی هماهنگ