او رفته است!!!
او رفته است .....به سوی ابدیت ....با کوله باری از مهربانی و لبخند....
ماه های آخر فراموشی گرفته بود...روز به روز بیشتر...اسمم از یادش رفته بود...دلم برای صدا کردن هایش تنگ شده بود....یکبار اسمم را بهش گفتم و ازش خواستم صدام کنه...دوبار با لبخند تکرارش کرد....
او رفته است....ولی دوست داشتنش در قلبم لانه کرده....چقدرررر برایم آشنا بود...هست ....خواهد بود
اورفته است....من اورا به خدای مهربانم سپرده ام....دلتنگش که میشوم شادیهایش در گوشم میپیچد.....میفهمم او هم به یاد من است .....فراموشم نکرده
گاهی دلتنگی به اندازه تمام دنیا....گاهی تمام دلخوشیت سکوت شب است ....تماشای ستاره ها و خدایی که دوستت دارد...
پی نوشت:دومین سالگرد پدر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی