97 آیلیق بالام
آیسل امروز خودش ازخیابون رد شد و اولین سنگک عمرشو گرفت....من از دور تماشاش میکردم....وباز هم همون احساسات مادرانه ای که هر مادری داره.....اگه یکی نوبت دخترم رو رعایت نکنه و آیسل حس خوبی نداشته باشه چی؟؟یا اگه سنگک داغ رو دست بزنه چی؟میخواستم برم پیشش ولی صبر کردم ...دختر من از پسش بر میاد و حتمن حواس حداقل یک نفر به دخترم هست....بعد تنهایی رفت سوپر مارکت و خریدشم کرد....خوشحال شدم ...آیسل دختر باجرأتیه...وبعد فکر کردم به کلمه جرأت...یادم اومد هروقت در زندگی کمی جرأت. داشتم موفق شدم....و اینکه مادرها هم بایدجرأت.داشته باشن و به توانایی های فرزندشون ایمان داشته باشن....همیشه بیر جور نگرانلیغیم وار آیسله....نه وسواسینان مدرسه سین انتخاب المیشدیم....یا اجتماع دا هر جور آدام وار...هر جور رفتار وار ....آدامنارین قیزیمینان برخوردلارینا سوزلرینه حساسام....آمما سویونورم کی قیزیم نجور رفتار گورستماغین هر موقعیتده باشاریر
بویون ایستیردون امضا ویرماخ ئورگه شه سن...شطرنج اویناماغی سویوسن....پیانو دا سنی بیراز راهنمایی الیرم و بقیه ایشلر سنندی...آهنگی دورولدوسان ئوزون....معلمیوین نظرینه چوخ اجتماعی اوشاخسان...هاممینن ارتباطداسان....و کتابلارا خاص علاقن وار...بویون سنه کتابخانادان اوش کتاب انتخاب الدیم...بولورم هانسیلاردان خوشون گلر....خارجی نویسنده بیرده او نویسنده کی تصویرگردی
عاشق طناب زدن و ورزش و شادی و خنده...همیشه بوجور قال منیم ناز قیزیم