آيسلآيسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
الساالسا، تا این لحظه: 2 سال و 1 روز سن داره

ناز قیزیم

آنالیق حسلریمی بو وبلاگدا یازیرام کی ایللرین توزی اولاری ایتیرمسین

هفته ۷۶

اسم چند تا میوه رو میگی...شمردن رو دوست داری...مفهوم کتابها رو میفهمی...دردر رفتن رو به هر کاری ترجیح میدی ...
5 مهر 1402

هفته ۷۵

اول مهر است و تو مقنعه آیسل رو سر میکنی...خیلی سعی میکنی شلوارتو بپوشی..خیلی دوست داری مثل بچه های بزرگتر حرکت چرخ و فلک بزنی...قاشق رو پر میکنی و به من غذا میدی...دیروز بهت میگم ایش بین هونگا...کنترل رو برام میاری که اون کارتون رو برات باز کنم...امروز قندها رو در چادرت قایم کرده بودی...و عاشق اینکه من یالاننان دنبالت بگردمو سراغت رو بگیرم و تو با خنده روبروم بیای...ایوای قیزیم هانی؟ دوشدی تختین آلتینا؟ باران ببارد و تو در خوابی پر از آرامش ...لحظه هایناب مادرانه ...
1 مهر 1402

هفته ۷۴

السای قشنگم با شروع این هفته کارهای جدیدی ازت میبینم...مثلا به ساعت اشاره میکنی و یک دو میگی یا به گوشی به مفهوم اعداد...دیروز از جلوی سیسمونی فروشی رد میشدیم گفتم ببه لرین فروشگاهی...موقع برگشتن اشاره میکنی و میگی ببه...گیرده کان دیسن...سعی میکنی کشمش رو هم بگی..و برای آب بازی بهم موقع ظرف شستن اشلره میکنی...وقتی سرتو شونه میکنی ازم آینه کوچک رو میخوای که به خودت هم نگاه کنی...امروز حتی ی لنگه از کفش بیرونت رو که سخت تر از دمپایی هست رو پوشیدی با اسباب بازی مهره و میله بازی میکنی...دستات رو روی چشمات میزاری و یالاننان گریه میکنی از آیسل یاد گرفتی  تو که اصلا بستنی نمیخوردی این روزها دوست داری و تو عاشق گربه کوچوروها ...
25 شهريور 1402

هفته ۷۳

گاهی یک عکس گویاتر است..همین عکس بالایی نشون میده چقدر شیطون و بانمکی السا بالام شب که میشه لباس خوابتو میاری که بپوشونم...وقتی بیرون میری لباس بیرونتو..خیلی دوست داری خودت شلوار بپوشی...و به دکمه های لباست علاقه داری ...
18 شهريور 1402

هفته ۷۲

صبح بخیر کوچولو به عکسهای کوچک کتاب ها هم توجه میکنی و با زبان کودکانت مفهومشون رو میرسونی مثلا گربه بوبو..توپ بوپ...ماشین بو...یا عکس دختری که باباش موهاش رو میبنده موهات رو نشون میدی خودت دوست داری غذا بخوری...و عاشق قندان رو حل کردن قند در چایی grun میگی و آینس و درای دیروز وقتی از خواب بیدار شدی شروع به شمارش با انگشتای پات کردی ...خیلی جالب بود ...
10 شهريور 1402

هفته ۷۱

امروز خود خودت دمپایی هات رو پوشیدی و دنبال بابا رفتی تا نون بگیرین...اول جفتشون میکنی و بعد میپوشی...شال های منو سر میکنی...سعی میکنی رو بالش یا متکای کوچولوت دراز بکشی و ادای خوابیدن دربیاری...عروسک موزیکالت رو میبری پیش عروسکت تا بشنوه ...باآهنگش میرقصی...حتی سعی میکنی کش هم به موهات ببندی..کتاب ها رو باز میکنی و مثلا به دوچرخه میگی بوووو...به توپ میگی بوپ...به گربه میگی بووه...و تاب رو نشون میدی و مثلا شعر میخونی...تاب تاب عباسی که برات موقع تاب رفتن میخونم....عاشق شمردن و اعداد هستی...به فارسی دو میگی و به آلمانی آینس و درای رو میتونی بگی...و تو قشنگترین خنده ها رو داری السا کوچولو نقش آفرینی مثلا سوفاژا طرف گدیب بیزه یملی گت...
2 شهريور 1402

هفته هفتاد

شب بخیر کوچولو چقدر لذت بخش است دختر کوچولویی داشته باشی بسیار شبیه عکسهای کودکیت...لحظه به خواب رفتنت در آغوشم مقدس است...گویی رویایی به واقعیت میپیوندد و آرامشی وصف ناپذیر سراسر وجودت را دربرمیگیرد و ندایی در قلبت میشنوی تو مادری تو میتوانی!!!! ...
26 مرداد 1402

هفته ۶۹

بو گونلر شیطان بیر قیز اولموسان...نانای الیسن..حیوانلارا کی بووه دیردون غذالارادا جیزه دیسن...گجه دیرم بابییه دنه گوته ناخت بای بای الیسن...ناین ناین دیینده باشیوی دبردیسن به نشانه اصلا یا یوخ یوخ دونن گجه قولچاغیوی آشپزخانییه گتیریب یاواش بیلسینه دیسن دردر عین ی کوالا به آیسل چسبیده بودی و داشت خوابت میبرد مارک لباس رو مثلا داشتی با لغات خودت میخوندی بووه بووه خودکار رو برداشته بودی و دستت رو خط خطی کرده بودی عددلردن دو دیسن..و عاشق منیم یک دو سه دماغیم ...
21 مرداد 1402
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناز قیزیم می باشد