آيسلآيسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
الساالسا، تا این لحظه: 2 سال و 1 روز سن داره

ناز قیزیم

آنالیق حسلریمی بو وبلاگدا یازیرام کی ایللرین توزی اولاری ایتیرمسین

هفته ۸۸

دیشب کمی سرماخورده بودی و نمیتونستی بخوای و بهم با اشاره راندن ماشین میگفتی د ویل آن د باس رو برات از تی وی باز کنم...ساعت ۱۲ شب وقتی بابا و آیسل خواب بودن و ما با صدای آروم تلویزیون رو باز کرده بودیم ...صبح هم روی مبلت خوابت برده بود  یلرای ۱۴۰۲ دیشب با این فیلت up down بازی میکردی...قولاخلاریننان یاپیشمیشدون دیییردون  اوست اشاغی آپاریردون دیییردون up down تو از این سینک خیلی خوشت اومد😘 دستاماز آلماغین ...
29 آذر 1402

هفته ۸۷

خودت از صندلی پیانو بالا میری...مثلا سعی داری کتاب نت رو بخونی و دو میگی...موقع خداحافظی اوغوا میگی...دیروز به گل قرمز فنجان کوچک اشاره کردی و rotگفتی...شبا قبل از خواب انگشتامو نشون میدی و ازم میخوای شعر finger family رو بخونم..مثلا میگی ماما یا بابا جوراباتو درمیاری..دمپایی میپوشی..کفشاتو جفت میکنی و هر آشغال کوچکی رو به آشغال قابی میریزی وقتی آیسل تکلیف داره پا به پاش میشینی و کتاب زبانشو ورق میزنی....تو خیلی دوست داشتنی هستی عزیزم باباییسینین روحودی مامانیسینین قلبیدی آیسلیسینین عشقیدی...بولارین بیرین دیینده تز سوروشوسان آیسل..آیسلین نمنه سی؟ بویون نمدی کتابیوین رحلرین دوزوردون...آدلارین دییردون..منده دیینده ت...
24 آذر 1402

هفته ۸۶

چقدر این کلمه ۲ برات هیجان انگیز و کاربردیه؟؟ موقع پرتاب توپ...به وقت شمردن...و پیانو زدن امروز صبح وقتی سوار ماشینت میشدی بهش اتو گفتی 😘 دبه فرانسوی هم اغوا میگی و بای بای میکنی چقدر به کتاب و خوندن و نوشتن علاقه داری که پا به پای آیسل میشینی و تو هم کتاب های انگلیسیشو ورق میزنی ...
18 آذر 1402

هفته ۸۵

صبح بخیر کوچولو امروز صبح ی تخم مرغ پخته با ی قاشق و بشقابدادم بهت و تو تونستی پوستشو دربیاری و میل کنی خودت سرسره میری و با دیدن تاب پارک تاب تاب تاب تاب میخونی باهم نونوایی رفتیم و تو به تک تک خانم هایی که دیندیرماغت میکردن لبخندهای قشنگ پس میدادی میخکوب تلویزیون میشی و من تایم کارتون هات رو کوتاهتر کردم دونن اول مینجی سوالی جمله وی اشیتدیم...ها قارقا؟ هانی قارقا؟؟ بویون اوجا دابانلاریمی گیمیشدون پلله لری چیخیب ینیسن بویون موبایلی قولاغیوا توتوب مثلا گوله گوله دانیشیردون اوزووی منه یاخینلادیسان کی بوس الییم بویون آخشام بولوسن نیه آغلیردون؟ چونکی شلواریوین بیرتایین گیمیشدون بیرتایین گییینمیردون ...
8 آذر 1402

هفته ۸۳

آز قالیسان۱۹ آیلیق اولاسان...هر هفته بالا بالا پیشرفتلریوی گورورم...بیر یرلره چیخماغیوی...هوپولماغیوی...یا بویون دیینده سویوخدی اوشودوخ اداسین چیخاردیسان...۲ کلمه جمله لری ایستیسن دییه سن..مثلا دردره گدوخ... ...
25 آبان 1402

هفته ۸۲

دختر خواب آلود من دوروز پیش دختر کوچوچولویی هم سن خودت دستت رو با مهربونی گرفته بود و هر دو غرق نگا محبت آمیز هم بودین...انگار با همان احساس کودکانه منظورتان این بود که محبت با ارزشترین دارایی یک نفره دونن قوش ددون...بویون گیره...فکر میکنم اگه اشیا رو نشون بدم و ازت بپرسم باز هم کلمات تازه ازت میشنوم...کلماتی که انگار اینقدر زیبا و با لطافت تا حالا به گوشم نخورده دخترم این فیگورها رو خیلی دوست داری و بهشون غذا میدی ...
19 آبان 1402

هفته ۸۱

اینطوری بالای صندلی میایستی و میگی دوردوم...سوروشورام آدین نمنه دی؟ دیسن...داغ دیسن...نچه حیوانین سسین چیخاردیسان..سنه فلش کارت گورسه دنده هره سینه بیر پانتومیم یا اکشنین واردی..عاشق دوز و نمحدان کی الیوه توکه سن چه قدر پاییز با تو ستودنی است دختر بهاری من و کلاهی که خودت سرت گذاشتی ...
14 آبان 1402
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناز قیزیم می باشد