آيسلآيسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
الساالسا، تا این لحظه: 2 سال و 6 روز سن داره

ناز قیزیم

آنالیق حسلریمی بو وبلاگدا یازیرام کی ایللرین توزی اولاری ایتیرمسین

هفته پنجاه و دوم

دختر قشنگم...همیشه با حس مادرانم حدس میزنم که از چه چیزایی خوشت میاد...مثلا امروز برس منو برداشته بودی وتا بهت گفتم موهامو شونه کن شونه کردی بایک نگاه پر از عشق کودکانه ات...تو خیلی دوست داری لباسات رو خودت تنت کنی...و برعکس آیسل که دوست داشت به راه رفتنشکمک کنیم و دستاش رو به دستامون حلقه میزدکه تاتان کنه تو اصلا دوست نداری کمکت کنیم...دوست داری خودت از زمین بلند بشی...کنترل رو به طرف تلویزیون میگیری که روشنش کنی...تو عاشق کارهای بزرگترا هستی امروز برس رو گفتم به شرطی میدم که مامان بگی و تو گفتی...میفهمی همه جمله هایی رو که به زبان میاریم...خوشحالم که کوچولوی قشنگ خونمون هستی عزیزم بیردن گوردوم بادیوین بیر قولون گیمیسن...نچه...
26 فروردين 1402

هفته پنجاه و یکم

یاد گرفتی چراغ ها رو روشن کنی..با آهنگ عروسک موزیکالت تو هم شروع به خوندن میکنیva va va...لباسشویی و گاز رو هم دست میزنی و دوست داری باهاشون بازی کنی...عاشق موبایل و سیم و کنترل و چراغ تو عاشق ورق زدن این کتابی سن دادار دوروسان نچه ثانیه و او حالتده چپان چالیسان..حتی سویوندوغوننان یوخودادا چپان چالیردون....آچاری الینده آپاریسان قاپییه طرف...گورنده من اشییه گدیرم ایستیسن سنیده آپارام آغلاماغا باشلیسان ...
18 فروردين 1402

هفته پنجاهم

اتل متل این گلمه...عشق منه خشکلمه...بین تموم نینی ها اینه که عزیز دلمه دستمال کاغذینن اوزووی سیلیسن...اشاره بارماغیوینان اشیانی گورسه دیسن...حامامین قاباغیندا ۵ ثانیه دادار دوردون...تلویزیون کنترلون دودان ایشله دیسن..اوین تلفونی اویناتمالین اولوب...پوفلوسن گجه ایکی مبلون آراسیندا گیزلنیب بیزه ادی الیردون شولوخی قیزیم سیزه بدر وشعر خاله به واقعیت پیوست...السا مینیب داشقییه ...گئدیر اوروج آشمییه ...
11 فروردين 1402

هفته چهل و نهم

روزها همینطور میگذرند که سالی نو بیاید و تو اولین بهار عمرت را ببینی عزیزم....چقدر این یکسال زود سپری شد ...لبخندهایی که باید قاب شوند و لحظه هایی ستودنی که برای هر مادر و فرزندی پیش میاید را به ذهنم میسپارم..خوشحالم دختر کوچولوی بامزه ای مثل تو دارم😘 آخشام دیرم گداخ مامان گیله خالا سنه سوپ ورسین دیسن آیسل تز گل...چونکی اولاردا مامانیم سنه دییر الو الییاخ آیسل گلسین..آیسل تز گل😘 ...
3 فروردين 1402

هفته چهل و هشتم

در انتظار بهار... زیر باران باید رفت بو گونلر تازا ایشلر گوروسن..مثلا تسبیحی بوینووا تاخیب سورا چیخاردیسان...پالتاللاریوی اوزووه چکیب اوینوسان...حتی بیر سری جورابیمی ایستیردین ایاغیما گیدیره سن...یا مثلا بولوسن مکمل دفتر یادداشت خودکاردی...سوروشاندا توحلرین هانی ؟ گورسه دیسن..عاشق شعر و موسیقی و کنترل و تلفن و موبایل...نان جو رو هم دوست داری ...
24 اسفند 1401

هفته چهل و هفتم

و گاهی خودت را لوس میکنی😘 از پاهایم میگیری ...که بلند شوی ..که بغلت کنم...که بهت غذا بدم...ماماما های قشنگی میشنوم گاهی همقدت میشوم و کارهای تورا عین خودت تکرار میکنم ...میخندی...راستی دنیا از دید تو خیلی قشنگ و هیجان انگیزه کوچولوی نازم اسفند است...هوای بهار به مشامم میرسد...اتفاقی دوست دوران دبیرستانم را بازهم میبینم...می گوید همینجوری اتفاقی باید همدیگر را ببینیم...اینبار با دختر کوچولوی قشنگش...زندگی جریان داره  اسفند است مرور میکنی سالهای قشنگ عمرت را...آدمهایی که ازشون خاطرات زیبایی داری..‌جاهایی که حضور داشتی..کارهایی که انجام دادی...اتفاقات زندگیت...حضور خدای مهربان...ورضایتی درونی از خودت پی ن...
17 اسفند 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناز قیزیم می باشد